یوسفعلی میرشکاک پژوهشگر و منتقد ادبی گفت: شهریاران ایران تمدن بشری را شکل دادند.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، پنجمین نشست «درسگفتارهای شاهنامه» که هر هفته سهشنبهها بههمت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزۀ هنری برگزار میشود، عصر روز گذشته (سهشنبه، ۴ مردادماه) با حضور «یوسفعلی میرشکاک» منتقد، شاعر و پژوهشگر ادبی در سالن سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد.
میرشکاک در این نشست به خوانش بخش «طهمورث» شاهنامه و شرح آن پرداخت و در توضیحی گفت: طبق اساطیر ایران سرآغاز ایجاد تمدن بشری همزمان با دوران هوشنگ کاشف آتش و آهن است لذا شهریاران ایران کسانی بودند که تمدن بشری را شکل دادند.
پسر بد مراو را یکی هوشمند/ گرانمایه طهمورث دیوبند
بیامد به تخت پدر بر نشست/ کمر بر میان رسم او را ببست
همه موبدان را ز لشکر بخواند/ به خوبی چه مایه سخنها براند
چنین گفت کامروز تخت و کلاه/ مرا زیبد این تاج و گنج و سپاه
جهان از بدیها بشویم به رای/ پس آنگه کنم درگهی گرد پای
ز هر جای کوته کنم دست دیو/ که من بود خواهم جهان را خدیو
وی در تشریح "که من بود خواهم جهان را خدیو" گفت: اینجا میگوید کدخدا و پیشوای جهان من خواهم بود و دست دیوها را کوتا میکنم. ایرانی هنوز غیر خودش را دیو تلقی میکند و در مجموع در شاهنامه هنر ایرانیان جنگآوری ذکر شده است و این نکته که ایرانیان برترین بودهاند ربطی به دیروز و امروز ندارد بلکه از قدیم ایرانی غیر خودش را دیو بهحساب میآورده است.
این منتقد و پژوهشگر شاهنامه با تاکید براینکه برخی ویژگیها ازجمله خودبرتربینی جز سرشت ایرانیان بوده است، افزود: ما تا قبل از مشروطه این ویژگیها را داشتهایم و این تزلزلی که در فرهنگمان رقم خورده است دقیقا از ورود مدرنیته شروع میشود که به خودمان شک میکنیم و برخی میگویند باید فرنگی شویم.
هر آن چیز کاندر جهان سودمند/ کنم آشکارا گشایم ز بند
پس از پشت میش و بره پشم و موی/ برید و به رشتن نهادند روی
به کوشش از او کرد پوشش به رای/ به گستردنی بد هم او رهنمای
میرشکاک در ادامه پس از خوانش ابیات فوق گفت: ریسندگی و بافندگی توسط طهمورث شروع میشود. پارچه بافی، گلیم بافی و قالیبافی نیز کار اینها بوده چراکه "به گستردنی" به معنی فرش و قالی است.
ز پویندگان هر چه بد نیک رو/ خورش کردشان سبزه و کاه و جو
رمنده ددان را همه بنگرید/ سیه گوش و یوز از میان برگزید
وی در توضیح "رمنده ددان را همه بنگرید/ سیه گوش و یوز از میان برگزید" تاکید کرد: یادمان باشد حیوانات در زمان هوشنگ و طهمورث جز امت واحده بودهاند و آیینشان را از کیومرث یعنی خلیفه و شهریار میگرفتند و حیوانات وحشی و اهلی همگی سپاه کیومرث بودند.
این پژوهشگر شاهنامه "سیه گوش و یوز" را از خطرناکترین گربهسانان دانست و افزود: این حیوانات با اینکه به شدت خطرناک هستند اما با انسان همانند دلفین در میان آبزیان الفت بسیاری دارند.
به چاره بیاوردش از دشت و کوه/ به بند آمدند آن که دور از گروه
ز مرغان همان را که بد نیک ساز/ چو باز و چو شاهین گردن فراز
بیاورد و آموختنشان گرفت/ جهانی بدو مانده اندر شگفت
چنین کرده شد ماکیان و خروس/ کجا بر خروشد گه زخم کوس
بیاورد و یکسر به مردم کشید/ نهفته همه سودمندی گزید
بفرمود تاشان تا نوازند گرم/ نخوانندشان جز به آوای نرم
میرشکاک در تشریح تفاوت "آواز" و "آوا" گفت: آوا یک واک است؛ به آدمیزاد میگویند بایستید اما برای فرمان دادن به حیوان تنها یک آوا و واک کافی است چراکل حیوانات با یک واک معنا را درمییابد.
وی افزود: اینجا در فراخواندن حیوانات و پرندگان تاکید بر آوی نرم است چراکه حیوان متوجه مهر و کین میشوند و تمام چموشی حیوانات بخاطر رفتار نامناسب با آنهاست لذا شعور بسیاری از حیوانات بالاست.
چنین گفت کاین را ستایش کنید/ جهان آفرین را ستایش کنید
که او دادمان بر ددان دستگاه/ ستایش مر او را که بنمود راه
مر او را یکی پاک دستور بود/ که رایش ز کردار بد دور بود
خنیده به هر جای شهرسپ نام/ نزد جز به نیکی به هر جای گام
همه روزه بسته ز خوردن دو لب/ به پیش جهاندار بر پای شب
چنان بر دل هر کسی بود دوست/ نماز شب و روزه آیین اوست
این پژوهشگر شاهنامه درباره "نماز شب و روزه آیین اوست" گفت: دین و آیین در شاهنامه مورد اشاره است و "شهرسپ" و "طهمورث" بنیانگذار نماز شب و روزه بودهاند چراکه معتقدیم همه انبیا تنها بخشی از آیین را آوردند و قرار بوده در آخرین آیین تمام آنچه از گذشته وارد شده جمع شوند.
سر مایه بد اختر شاه را/ در بند بد جان بدخواه را
همه راه نیکی نمودی به شاه/ همه راستی خواستی پایگاه
چنان شاه پالوده گشت از بدی/ که بتابید ازو فرّهٔ ایزدی
برفت اهرمن را به افسون ببست/ چو بر تیز رو بارگی بر نشست
وی به تشریح تفاوت "دیو" و "اهرمن" پرداخت و با تاکید براینکه "دیو" غیر ایرانی است، ادامه داد: منظور از "اهرمن" یعنی خود شیطان رجیم؛ اهریمنها به تعبیر امروزی همان غیر ارگانیکها میباشند آنها اجنه هستند البته نسبتی میان دیو و اهرمن وجود داشته است.
زمان تا زمان زینش بر ساختی/ همی گرد گیتیش بر تاختی
چو دیوان بدیدند کردار او/ کشیدند گردن ز گفتار او
شدند انجمن دیو بسیار مر/ که پردخته مانند از او تاج و فرّ
میرشکاک با تاکید براینکه دو جور روایت از شاهنامه وجود دارد و اساطیر ایران به دو نحوه روایت شدهاند، گفت: در این روایتها یک چشمانداز مزدیسنایی است و چشمانداز دیگر زربانی است. جماعت خراسان اکثرا چشمانداز زربانی داشتهاند و اگر تفاوتهایی در شاهنانه باشد، بخاطر تفاوت این روایتهاست.
وی چشمانداز مزدیسنایی شاهنامه را ایدئولوژیک دانست و خاطرنشان کرد: در این چشمانداز هرکسی به آیین و مذهب آنها نبوده است دچار مشکل معرفی شده است.
چو طهمورث آگه شد از کارشان/ بر آشفت و بشکست بازارشان
به فرّ جهاندار بستش میان/ به گردن بر آورد گرز گران
همه نرّه دیوان و افسونگران/ برفتند جادو سپاهی گران
دمنده سیه دیوشان پیشرو/ همی بآسمان برکشیدند غو
جهاندار طهمورث بافرین/ بیامد کمربستهٔ رزم و کین
یکایک بیاراست با دیو جنگ/ نبد جنگشان را فراوان درنگ
از ایشان دو بهره به افسون ببست/ دگرشان به گرز گران کرد پست
کشیدندشان خسته و بسته خوار/ به جان خواستند آن زمان زینهار
که ما را مکش تا یکی نو هنر/ بیاموزی از ما کهت آید به بر
کی نامور دادشان زینهار/ بدان تا نهانی کنند آشکار
چو آزاد گشتند از بند او/ بجستند ناچار پیوند او
نبشتن به خسرو بیاموختند/ دلش را به چو خورشید برافروختند
نبشتن یکی نه، که نزدیک سی/ چه رومی، چه تازی و چه پارسی
چه سغدی، چه چینی و چه پهلوی/ ز هر گونهای کان همی بشنوی
جهاندار سی سال از این بیشتر/ چه گونه پدید آوریدی هنر
برفت و سر آمد بر او روزگار/ همه رنج او ماند از او یادگار
جهان سر به سر فسانهست و بس/ نامند بد و نیک بر هیچ کس
میرشکاک در بخش دیگری از شاهنامهخوانی به پیشینه فرهنگ سنتی در همه تمدنها پرداخت و درباره موضوع پوشش و حجاب آنها گفت: زنان از عصر باستان میدانستند بخاطر حجاب و پوشش جذاب خواهند بود.
انتهای پیام/
نظرات
-
لطفاً لایو اینستاگرام و آپارات را برای این جلسات فعال کنید. با تشکر از شما
-
سلام در جلسات ابتدایی این درسگفتار اعلام کردید نشست از طریق لایو اینستاگرام و آپارات پخش خواهد شد اما در ادامه منصرف شدید. چرا؟ اگر امکانش هست لایو را فعال کنید.
نظر شما